بعد از نماز صبح، اخبار داخلى و خارجى را گرفتم. در صحبتهاى دیروز رهبرى در مشهد، باز هم به طرفداران مذاكره و ارتباط با آمریكا حمله شده كه به مخالفت با سیاست دولت تفسیر شده است.
در گزارشهاى خارجى، وضع كوزوو در بالكان مورد توجه است. 90 درصد مردم این ایالات، آلبانىتبار و مسلماناند و براى استقلال و جدایى از صربستان مبارزه مىكنند. چند روز پیش، با حمله صربها، 80 نفر از مردم منطقه گرانیتسا كشته شدند که عكسالعمل وسیعی در دنیا داشت. آمریكا و ناتو به نفع مردم موضعگیرى كردند و روسیه به نفع صربها. اكنون بحث انتخابات محلى است، براى تشكیل دولت سایه؛ صربستان با عقبنشینى تاكتیكى، آماده مذاكره شده است، اما رهبران منطقه مىخواهند مذاكرات با حضور طرف ثالث باشد كه ناتو است. به نظر مىرسد با حمایت مؤثر غربىها، مردم موفق خواهند شد.
در افغانستان هم بحث نوروز و سنتهاى نوروزى داغ شده است. طالبان با مراسم نوروز مخالفت كردهاند، ولى مردم غیرپشتو مقاومت خوبى دارند و تبلیغات خارجى هم به نفع آنهاست. زلزله شش ریشترى هم امروز دوباره شمال شرق این كشور مصیبتزده را لرزاند؛ مصداق دیگرى براى مثال عامیانهاى كه در نوق وجود دارد: «هرچه سنگ است، براى پاى لنگ است».
مقدارى در ساحل دریا راهپیمایى كردم. پس از صبحانه، خاطرات دیروز و تا اینجای امروز را نوشتم و مقدارى هم تلویزیون تماشا كردم. در كیش، تصویر تلویزیونهاى شارجه و امارات به خوبى دیده مىشود.
آقاى حسین مرعشى [علیآبادی]، برادرهمسرم – سردفتر [اسناد رسمی]- آمد و دو مطلب تاریخى را به یادم آورد:
1- متن حكم امام براى نخستوزیرى مهندس [مهدی] بازرگان كه توسط من در مراسم مدرسه علوى خوانده شد و در اختیار من بود، آن را به آقاى حسین مرعشى داده بودم كه به خانه بیاورد و هنوز در اختیار ایشان است؛ چون نسخه اصلى و تاریخى است، باید منتشر شود. 2- روزهاى اول انقلاب، به دستور امام، همراه ایشان به ملاقات دكتر [یدالله] سحابى رفتیم، براى قانع كردن او جهت همكارى با كابینه مهندس بازرگان و دادن اعتماد به آنها كه قبل از تهیه قانون اساسى، در مواردى به قانون اساسىگذشته عمل مىشود.
عصر از دریا استفادهكردم و تا شب به مطالعه تاریخ و اصلاح تفسیر راهنما براى چاپ بعد پرداختم. محسن در حال اسكى روى آب در دریا با قایق برخوردكرده و پیشانیاش آسیبدیده كه پنج بخیه هم خورد، ولى به خیر گذشت. بنا بود براى پیوستن به خانوادهاش كه به دوبى رفتهاند، به آنجا برود؛ بهخاطر این حادثه منصرف شد. سرش را باندپیچىكردهاند.