مرتضی کاظمی-طنزنویس
اگر متن قبلیمان درباره «خرید کردن» را خوانده باشید متوجه شدهاید که خرید کار سختی است و هرچقدر هم بچه زرنگ باشید، بازهم گوشهای از کالا یا جیبتان سابیده میشود. ولی الان به برکت اینترنت پرسرعت، فروشگاههای آنلاین بسیاری داریم که میتوانیم خریدهایمان را مجازی انجام دهیم و مثلاً سرمان کلاه نرود. اگر اینطور فکر میکنید با ما همراه باشید تا ببینید که خرید آنلاین هم آش دهن سوزی نیست:
جوینده یابنده نیست
اولین قدم در خرید آنلاین یافتن کالای مناسب است. مثلاً وقتی قصد خرید یک روغن را داریم، بهمحض جستجوی کلمه روغن، هزاران کالای مختلف در صفحه ظاهر میشود: از تن ماهی تا رنگ مو و حتی روغن ترمز! آنقدر صفحات را جستجو میکنیم که چند نمرهای چشممان ضعیفتر شود. بالاخره در صفحه پانصدم یک روغن مایع پالم خالص 100 میلیلیتری پیدا میشود. با خوشحالی آن را انتخاب میکنیم ولی بهمحض اینکه میخواهیم سفارش را نهایی کنیم با این پیام مواجه میشویم که: «متأسفانه موجودی این کالا در حال حاضر به اتمام رسیده است». درنهایت دست از پا درازتر به بقالی عباس آقا مراجعه میکنیم. بعدازاینکه به او قول دادیم که یک کار اداری برای پسر نابغهاش -که به دلیل سن بالا از کلاس دوم ابتدایی اخراج شده است-پیدا کنیم؛ او هم ناگهان یادش میآید که:«عجب خوششانسی هستی تو! یه دونه روغن اون پشت مونده بود! بیا بگیر!»
دیدن یا ندیدن! فرقی ندارد
بله! هیچ تفاوتی بین دیدن و ندیدن کالا در خرید آنلاین وجود ندارد. تصویر کالای مورد نظر در اکثر موارد نهتنها هیچ تناسبی با واقعیت ندارد، بلکه حتی کاملاً متضاد است. مثلاً فرض کنید میخواهیم یک قاب عکس تهیه کنیم که عکس تمامقد جد بزرگوارمان را در آن بگذاریم. بعد از تحویل قاب، متوجه میشویم که حتی برای عکس سه در چهار افراد لی لی پوتی هم کوچک است؛ اما عکاس عزیز طوری هنرنمایی کرده که به نظر میرسد تصویر یکی دو جین آدم در آن جا میگیرد. نتیجه اخلاقی اینکه چهبسا ندیدن تصویر کالا بهتر باشد! چراکه حداقل توقع بی جایی در ما ایجاد نمیشود.
هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است
در خرید از برخی فروشگاهها میتوانیم زمان تحویل کالا را هم انتخاب کنیم که جای بسی خوشحالی دارد. اگر شانس بیاوریم و در زمان مقرر سفارش را بیاورند، پیک خوشاخلاق تماس میگیرد که «بپر! بیا دم در! بسته تو بگیر! دیرم شده»! ازآنجاکه ایشان در زمان تماس در حال تحویل کالاهای دیگران بوده، نیم ساعتی منتظر میمانیم. یک خودرو با سرعتبالا خیابان را طی کرده و بهشدت جلو پایمان ترمز میکند. «تو فلانیای!» و یک عالمه کالا را جابجا و پرت میکند تا به بسته ما در انتهای خودرو برسد. چشمغرهای میرود تا از اینکه کالایمان انتهای خودرو است و حتی از سفارش دادن، شرمسار شویم. «بگیر» و بسته را به سمتمان پرت میکند.
رنگ رخساره خبر نمیدهد از سر درون
بعد از تحویل گرفتن بسته متوجه میشویم که کارتن کالا طوری است که انگار از دهان گاو گرسنه خارج شده است. ظرف ماست ترکیده و توتفرنگیها ماستی شدهاند. بهجای خلال بادام، خلالدندان و بهجای دلستر، دوغ فرستادهاند که تاریخمصرف آنهم گذشته است. یکتکه لباس هم برای خودمان سفارش دادهایم که با تمام همسایهها در آن جا میشویم.
لطفاً منتظر نمانید
ازآنجاکه کالاها داغان شدهاند، تصمیم میگیریم مانند یک شهروند مسئولیتپذیر با شماره پشتیبانی فروشنده تماس بگیریم. یک خانم عصبانی بهتندی میگوید: «شمارهای که با آن تماس گرفتهاید در شبکه موجود نیست!» دوباره همان شماره را میگیریم... بوق اشغال میزند! امیدوار میشویم و یکی دو ساعتی شماره میگیریم تا بالاخره زنگ بخورد؛ اما این بار، کسی گوشی را برنمیدارد. پس از چند روز تلاش شبانهروزی یک نفر از آنطرف میگوید: «از اینکه ما را انتخاب کردید، خوشحالیم! تماس شما ضبط میشه! شما نفر 99 ام در صف انتظار هستید! لطفاً منتظر بمانید» از رو نمیرویم و صبر میکنیم تا به نفر اول تبدیل شویم! اگر شانس بیاوریم و اتفاق خاصی نیفتد، یک نفر از آنطرف خط میگوید:«فلانی هستم! چطور میتونم کمکتون کنم؟»
پشتیبانی خوب است ولی کافی نیست
هر چیزی که به پشتیبانی خرید آنلاین بگوییم، یک راهحل مناسب ارائه میدهند. مثلاً اگر از بزرگی لباس گله کنیم، میگویند: «نه! اینا آبرفت دارن! بشوری اندازه میشه!» در جواب کوچک بودن لباس میگویند: «یکی دو بار بپوشی، جا باز میکنه».
-«اتفاقاً دوغ تاریخ گذشته که خوشمزه تره»
اگر مشکل با اینها حل نشود، میگویند:«کالا از بستهبندی خارج شده و پس نمیگیریم».
درنهایت هم اگر بتوانیم کالاها را مرجوع کنیم، باید مراقب باشیم در راه پس گرفتن پول گذرمان به آی سی یو نیفتد.