نویسنده: هارولد بلوم
مترجم: فرزام کریمی
ستاره صبح آنلاین - «۱۹۸۴» نام کتاب مشهوری از جورج اورول است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده است. این کتاب بیانیه سیاسی شاخصی در رده نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) شمرده میشود. ۱۹۸۴ کتابی پادآرمانشهری به شمار میآید. جورج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقه شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) وجود دارد. در جامعه تصویر شده، گناهکاران بهراحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند. متن پیش رو درباره این کتاب است.
همیشه در خوانش آثار «جورج اورول» کنایهای دوپهلو وجود دارد؛ به عبارتی رویکردهای متضاد، اخلاق گرایانه و درعینحال زیبایی شناسانه در آثار این نویسنده به چشم میخورد. برای شناخت بهتر اورول میتوان اشارهای بهنقد «لیونل تریلینگ»، منتقد ادبی آمریکایی از وی داشت که میگفت: «تلاش حوزه فرهنگ در طی 100 سال گذشته این بوده که به ما بگوید داشتن انگیزه اقتصادی در زندگی نابجا و جادهای بهسوی مرگ است! اما اورول در خلاف جهت حرکت میکند و با تفکری نظاممند و درعینحال هدفمند به دنبال راه نجات و چرخش فکری با توجه به افکار غالب است. او این پرسش را نسبت به مخاطب مطرح میسازد که آیا اطمینان از موقعیت فعلی و داشتن غرور افراطی نمیتواند ما را در موقعیتی بدتر از آنچه در آن قرارگرفتهایم قرار دهد؟ اورول نخستین کسی نیست که چنین پرسشی را مطرح میسازد، اما او نخستین کسی است که سیستم لیبرال با سیاستهای افراطیاش را افشا میکند. وی عدول خواستهها در جهت برقرار سازی عدالت اجتماعی را در این فاجعه بیتأثیر نمیداند و همین نگاه وی این کتاب را به کتابی مهم نسبت به سایر آثار مبدل میکند.»
شاید یکی دیگر از دلایلی که میتواند این کتاب را به کتابی سرنوشتساز مبدل کند، جوهره ذاتیاش در پیشبینی آینده است. اورول در این کتاب از نقش سیاست، اجتماع و اقتصاد سخن به میان میآورد. این کتاب به لحاظ سبک بسیار حائز اهمیت است، آنهم زمانی که «ریگان» رئیسجمهوری پیشین آمریکا و «نورمن پودهرتز» سیاستمدار نو محافظهکار آمریکایی بارها در سخنرانیهایشان به آن استناد کردهاند. برای اورول کتاب «زندهباد کاتالونیا» بسیار حائز اهمیت است، زیرا در این کتاب مردی به بارسلونای اسپانیا میرود تا برای آرمانش بجنگد. توصیفاتی که از اورول بهعنوان مانیفست نویس مدرن صورت گرفته کاملاً بجاست؛ ژانری که در بریتانیای کبیر وامدارانی همچون میلتون، دفو، سوییفت، بلیک، برک، راسکین و نیومن دارد. بهواقع اورول ما را به سمتوسوی دنیایی رهنمون میسازد که ما با شکنجه گران خویش در آن زیست میکنیم، اما این دوره از تاریخ را نهتنها در دوره مدنظر اورول، بلکه در دوران استالین و حتی در دوره گسست مسیحیت بهواسطه مارکسیسم روسی هم شاهد بودهایم.
موقعیتی که اورول در آن قرارگرفته بود، او را به سمتوسوی ترکیب سیاست و عشق رهنمون ساخته بود. اگرچه وی از تمام فاکتورهای لازم برای نویسنده شدن برخوردار نبود، اما نباید فراموش کرد که او مقالهنویسی بسیار موفق بود. در حقیقت رمان «1984» شکست شرافتمندانه زیباییشناسی بود. یکی دیگر از نکاتی که سبب میشود تا ما این رمان را با دقت بیشتری بخوانیم، خامی و ناپختگی خالق شخصیتهایی است که ما در این رمان با آن مواجه هستیم و نوشتن به زبان معاصر سبب شده است تا ما بتوانیم با آنچه نوشته شده ارتباط بهتری برقرار کنیم؛ حتی باوجودآنکه اورول نتوانسته تمام و کمال زبانی منحصربهفرد را از خویش بهجای بگذارد.